یادگیری از دیگران

وقتی نوشتن داستان‌هایمان را آغاز کنیم شروع به کشف جنبه هایی از زندگیمان میکنیم که نمیدانستیم وجود دارند از طریق این روند کشف با حفر زیرلایه‌ سطحی به چیزی غنی‌تر و مخفی‌تر؛ به گوهر های درون خود دست می یابیم 

وقتی در این موضوع دیگران را هم شریک کنیم  از گوهر وجود آنها نیز آگاه میشویم، کسانی که ممکن است از کنارشان بگذریم و آنها ناخواسته به صورتهایی مجذوب کننده خود را بر ما آشکار کنند؛ وقتی به حرفهای آنها گوش می دهیم الهام بخش می شوند چرا که مشارکت در داستانها به ما نشان میدهد اگر آنها می توانند چنین باشند ما هم میتوانیم و شروع به درک این نکته میکنیم که اگر راه ناهموار است ما تنها نیستیم ما کسانی را می یابیم که بیشتر تلاش کرده اند و با چالش های بزرگتری روبرو شده اند افرادی هستند که شکیبایی و شهامت آنها به ما جرأت میدهد

درباره کسی بنویسید که میدانید بر مشکل خود فائق آمده و الهام بخش شما بوده است درباره این فکر کنید که چگونه از عهده این کار برآمده است و چه جریانی باعث شده او این مسأله را بپذیرد درباره جنبه های منحصر به فرد او که تحسین شما را بر می‌انگیزد بنویسید غصه ها و پیروزی های او را مجسم کنید درباره احساسات خوب و بد خود نسبت به او بنویسید این شخص میتواند یک عابر ناشناس یا یک دوست آشنا یا یکی از بزرگان یا هر شخص الهام بخش دیگر باشد خود را جای او بگذارید این طور شروع کنید که " . به من احساس . میدهد زیرا . "