خوشا به حال مسکینان در روح، زیرا پادشاهی آسمانی از آن ایشان است.
خوشا به حال ماتمزدگان، زیرا ایشان تسلی خواهند یافت.
خوشا به حال فروتنان، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد.
خوشا به حال گرسنگان و تشنگان نیکویی، زیرا ایشان سیر خواهند شد.
خوشا به حال رحمکنندگان، زیرا ایشان رحمت خواهند دید.
خوشا به حال پاکدلان، زیرا ایشان خدا را خواهند دید.
خوشا به حال آشتیدهندگان، زیرا ایشان فرزندان خدا خوانده خواهند شد.
خوشا به حال آنان که در راه نیکویی جفا میبینند، زیرا پادشاهی آسمانی از آن ایشان است.
ما از اغنیا در روح بودیم و دلمان را خوش خوشانی حاصل بود از شراب تکبر
ما گرسنگان شهوت و تشنگان قدرت بودیم
ما از خشمگیرندگان بودیم وسنگدلان
از تفرقه افکنان
از انان که در راهی جز راه حرص و طمع درد هیچ خط و خشی را تاب نمیآورند
ما نه از اسیران فقر و زندانیان زورگویی
که از اسیران دارایی و زندانیان قلعه فراموشی بودیم
ما را به قلعه فراموشی تبعید کردند
قاضی پرونده مان حکم داد
که علاوه بر ضربات تند و مکرر و ملالت بار شلاق حوادث
محکوم به قصاصیم
ما زمین را فراموش کرده بودیم و آسمان را نیز
"-شما؟ -ببخشید به جا نمیآورم"
این مکالمه هر روز زندانیان قلعه فراموشی است
آنها نه یکدیگر را که خودشان را هم به جا نمیآورند
و یک نفر هم پیدا نمیشود که به یادشان بیاورد
این سمفونی زندگی ماست
و ما فراموش شدگانیم:
درباره این سایت